02.06.2011

بابا جان داد: به دنبال خدا میگردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نگرد نیست, گشتم نبود

بابا جان داد: به دنبال خدا میگردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نگرد نیست, گشتم نبود

به دنبال خدا میگردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نگرد نیست, گشتم نبود

دروغ  چرا؟؟؟؟؟؟؟؟                                                                                                                                                                                                        
به عقل ناقص من قد نمیدهد که بدانم و بگویم مبدا و مقصد این جهان کجاست. وقتی هم بدنبالش گشتم بیشتر به گمراهی کشیده شدم.چرا که برای افکار و عقاید فلاسفه(مغرب و مشرق زمین) هیچ شاهدی نیست و همه ادعاست. تکرار میکنم که من نیز در این عرصه نادانم و با تئوری "بیگ بنگ" نیز نتوانستم خود را اقناع کنم . داستان مریخیها و یا موجوداتی از کرات دیگر که شواهدی نیز بر روی زمین باقی گذاشته اند نیز باورم نمیشود مگر اینکه به چشم حود یکی از انها را ببینم. فکر بد نکن ماتریالیسم و دیالکتیک مورد ادعای خدایگان چپ نیز چنگی به دل و ذهن جستجوگرم نزد. خیلی چیزها را نمیدانم ولی باور دارم خدا با هر نامی که بخوانندش قدمتش به زمانی میرسد که انسانها از ترس حیوانات و خشم طبیعت تصمیم به زندگانی گروهی گرفتند. از ان زمان انسان شروع کرد برای سوالهای بیجوابش دلائل ماوراءالطبیعه بسازد و خورشید و ماه و اتش و کوه و انواع حیوانات و حتی مجسمه های خود ساخته را بپرستد و برای بدست اوردن دلش و گریز از خشمش قربانی بدهد. بعدها زمان مونوئیست ها رسید که به خالقی نامرئی ایمان اوردند ولی خدایان انها نیز از انسان توقعاتی داشته و قربانیانی میخواستند که تا روزگار ما و در گوشه و کنار دنیا ادامه دارد. این افکار نه فقط امیدهایی «واهی» به انسانها به عنوان موجوداتی ناچار میداد, ضرر دیگری نیز برای انسانها به بار اورد که انهم تا امروز باقیست و ان ارتزاق بدونِ زحمتِ عده ای فرصت طلب (به بهانه ارتباط نزدیکتر با خدا)  از هدایای بندگانی بود که تا به اخر دنیا بدهکار خدا بودند.  این قصه تقریبآ در تمام ان مذاهبی که عالمگیر شد وجود داشته و دارد. کاتولیکها در زمانهای دور در حالی که "پاپ" اعظمشان که مانند ایت الله های مسلمانان نماینده و نشانه خدا بر روی زمین بود از سویی غرق در فساد بوده و سرش به زنان و فرزندان نامشروعش گرم بود و از سویی همزمان با ساخت و پاخت با قدرتهای خونخوار سیاسی و نطامی  به سرکوب هر مخالفی میپرداخت. سوء استفاده قدرت از مذهب و یا برعکس سوءاستفاده مذهب از قدرت و در نتیجه  همچو شیر و شکر شدن این هر دو را که بارها در تاریخ تکرار شده در  ایران امروز میبینیم . از سویی با بهانه جویی و تحریک مذهبی و در واقع با نیت اقتصادی و فتح سرزمینهای دیگر جنگ صلیبی به راه میانداختند و از سویی سند مالکیت زمینهای بهشت را میفروختند و کسی اجازه نداشت و قادر نبود بدون واسطه قرار دادن ان طبقه فاسد به تنهایی با خدایش! راز و نیازی بکند .رفرمیستی مانند مارتین لوتر نیز نتوانست تغییر بزرگی را ایجاد کند و هنوز نیز به مانند همیشه هزاران تن با موعظه در باره خدا و خواسته هایش ارتزاق میکنند. یعنی کثیفترین پول را به خانه میبرند. صحبت را از اینجا اغاز کردم که عده ای از هموطنان گمان نکنند انچه در اسلام نیافته اند در ائینی دیگر خواهند یافت. وگرنه این داستان با عوض کردن نامها در مورد تمام دینها و بدون هیچ استثنایی صدق میکند. از دین باستانی ایرانیان زرتشت بگیر تا به اسلام برسی. بلایی را که مخلوط دین و قدرت نظامی و سیاسی بر سر مردمان اورده نیازی به توضیح بیشتر ندارد. پس سخن کوتاه کرده و ادعا میکنم که تمام خداها با هر اسمی ساخته  قوای ذهنی محدود بشر میباشند انهم فقط ساخته «دست» و ذهن مردها, و سخنانشان شباهت زیادی به سخنان دیگر خدایان داشته, و جایگاهشان با سرعت تبدیل به چماقی برای سرکوب و استثمار و تحمیق مردم عادی شده. طبقات روحانی تمامی این ادیان در حین خوشگذرانیهایشان, به مردم زجر کشیده  وعده  لذت در دنیایی دیگر میدادند و میدهند. به بهشت وعده داده شده به اعراب که اولین مسلمانان بودند توجه کنید. به انسان نیمه وحشی که در برهوتی بی اب و علف میزیسته وعده باغهای همیشه سبز را میدادند و دخترانی که هر روز باکره میشوند(لابد سهم زنان از بهشت زجر و درد هر روزه باشد) جویهایی که در ان چه ها و چه ها روان است و در نهایت بی شرمی وعده وجود پسر بچه ها را نیز داده اند چرا؟ برای انکه از قدرت شمشیر زنی انها و وحشی بودن و پیرو هیچ ادابی نبودن انها در راه کسب درامد سود ببرند. تا بحال از یک اخوندی پرسیده اید که ان بیت المالی که در صدر اسلام و تا مدتها بعد وجود داشته چه بوده؟ من به شما خواهم گفت: به اسم تبلیغ! دین به سرزمینهای دیگران هجوم برده و مقاومت کنندگان را کشته و اموالشان را که شامل زن و فرزندانشان نیز میشده به غنیمت میبردند. انهایی که اسلام میاوردند ظاهرآ در امان بودند ولی به عنوان مسلمان درجه دوم. و انها که اسلام نمی اوردند و سر جنگ نیز نداشتند باید سالانه قسمتی از اموالشان را به عنوان جزیه به فرستادگان خدا میدادند. بلافاصله بعد از جنگ نوبت تقسیم غنائم میشده زنان و دختران روسا و حکام شکست خورده را شخص پیامبر و بعد هم جانشینانشان بدون شرم به کنیزی ( قلم بنده از نوشتن اختیارات این وحشیها برای برخورد و کامجویی از زنان و دختران اسیر قاصر است)و کودکانشان را به غلامی میگرفتند و بقیه زنان و کودکان نیز به دیگر سپاهیان الله داده میشد تا یا خود منتفع شوند و یا در بازار برده فروشها به فروش برسانند. حتی مواردی بوده که وقتی زنان و دختران زیبای یک قبیله شکست خورده را به محمد دادند به فرمان او بقیه زنان و کودکان را به بازار برده فروشها برده تا بفروشند و با پولش اسلحه برای جنگهای بعدی بخرند و لابد با پول بدست امده از برده فروشی به عدالت گستری در جهان بپردازند باز هم ادعای من: اگر خدایی به این صورت که ادیان اسمانی! نقل میکنند وجود داشته باشد برای جه خود را از دید بندگان ضعیف و بیمقدارش پنهان میکند؟ قایم باشک بازی است و یا دوربین مخفی و یا اینکه ذات عالی متعال علاقه به مچ گیری دارند. چه دلیل احمقانه ای باعث میشود که ان خدایان فقط درون غارها خود را به چند نفر بنمایانند؟ چرا ان قدرت مطلق خواسته هایش را به طور مستقیم با انسانها در میان نمیگذارد و خاطیان را مجازات نمیکند تا دیگران عبرت بگیرند. اصلآ مگر کار و سرگرمی و زندگی دیگری ندارد که بخواهد به حساب و کتاب میلیاردها انسان زنده و مرده رسیدگی کند. این رفتار که او پیامش را فقط به وسیله یک نفر برای انسانها بفرستد و متخلفین را به شدیدترین مجازاتها تهدید کند, بسیار سفاکانه و غیر قابل پذیرش میباشد. از سویی خدایی که همه انسانها را افریده! و به ما جان داده مگر کمبود دارد که ما باید مدام به درگاهش دولا و راست شده و فقط با شیون زاری بتوانیم دل سنگش را نرم کنیم که اتشمان نزند و طعمه مار و عقرب جرار و غیرو مان نگرداند. این کسی که به ما جان داده مگر خودش توانایی گرفتن ان جان را ندارد؟ پس چرا انسانها را وادار کرده در طول هزاران سال به نام خدا و به درخواست و دستور او خون میلیونها انسان دیگر را ریخته و دودمانشان را بر باد دهند.در سالهای اخیر به جز خمینی و صدام و بن لادن و ملا عمر و یهودیها و فلسطینیها ، جورج بوش دوم نیز میگفت برای کشتار مردم عراق و افغانستان ماموریت الهی دارد. ایا این وجود قادر بر اثر تنهایی زیاد به سادیسم(دیگر ازاری) مبتلا شده و "روم به دیفار" خونخوار شده که مدام دستور ریختن خون انسانها را میدهد. اگر یهوه واقعآ سرزمینی را میخواسته به عده بخصوصی هبه کند , خوب اموالش بوده و اعتراضی نیست. ولی ایا نمیتوانست ان سر زمین را تا قبل از امدن ان قوم برگزیده!؟ به سنگلاخ و یا خارستانی غیر مسکونی تبدیل کرده و بعد از حضور نورچشمی ها ان زمین را دوباره بارور سازد؟ ایا او نمیتوانسته با زلزله ای و اصلآ با نشان دادن خویش و خشمش و با کشیدن فریادی فلسطینیها را از انجا فراری بدهد تا انها سالیان سال خون یکدیگر را نریزند؟ این که باز کودکانه ترین و احمقانه ترین راه بوده که به نورچشمیهایت بگویی من ان زمین را برای شما در نظر گرفته بودم ولی شرمنده ام این کله پوکها که پیرو یک خدای عربی بوده و از قضا انها نیز خود را قوم برگزیده میدانند، صدها سال است که در این سرزمین ساکن شده اند و مرا شرمنده شما کرده اند . حالا بروید از امریکا و انگلیس و روسیه و غیره سلاح بخرید و سپس با کمک من ان ها را که سلاحی ندارند نابود کرده و برای باقی عمر به اردوگاه تبعیدشان میکنیم و وعده من به شما به حقیقت میپیوندد. .نتیجه اش؟ : شنیده ام در مدارس ابتدایی به کودکان فلسطینی در زنگ ریاضی میگویند : هاشم دو اسرائیلی کشت و عبدالله نیز سه اسرائیلی روی هم چند اسرائیلی کشته شده اند و انطرفیها نیز دست کمی از اینان ندارند که به ازای یک کشته ده نفر را میکشند. واسفا که این داستان تمام ادیان بوده و تنها خواستار و باعث و بانی خونریزیها نیز خدای رحمن و رحیم میباشد