19.05.2010

بابا چون نان ندارد جان داد

بنويس بابا مثل هر شب نان ندارد
سارا به سين سفره مان ايمان ندارد
بعد از همان تصميم کبري ابرها هم

يا سيل مي بارد و يا باران ندارد
... بابا انارو سيب و نان را مي نويسد
حتي براي خواندنش دندان ندارد

انگار بابا همکلاس اولي هاست
هي مي نويسد اين ندارد آن ندارد
بنويس کي آن مرد در باران ميايد
اين انتظار خيسمان پايان ندارد
ايمان برادر گوش کن نقطه سر خط
بنويس بابا مثل هر شب نان ندارد
غلامعلي شكوهيان

Keine Kommentare: