اقای رضایی یک مسئله مهمی را در تحلیل خویش عامدانه و یا سهوآ! از قلم انداخته است.
تعامل و تفاهم در صورتی بین دو نفر و یا دو گروه برقرار میشود که یک اصول ثابت و مشترکی(قانون) را پذیرفته و در صورت تخطی، با اعتراف به اشتباه عقب نشینی کرده و در صدد جبران برایند. ولی ووووووووووووووولی
ایا در 30 سال گذشته و یا در 300 سال گذشته، کسی به یاد دارد که مسئولی در ایران به عملکرد اشتباهی اعتراف کرده باشد؟ عذر خواهی پیش کش. البته محمد رضا پهلوی یکبار مجبور شد که صدای انقلاب مردم را بشنود که دیر شده بود. البته میتوان خوشبینانه به این موضوع نگریست، و خوشحال بود که در زمانه ای که هر روز در گوشه و کنار دنیا مسئولی تحت فشار افکار عمومی مجبور به استعفا و حتی خود کشی میگردد، در تاریخ ما هنوز هیچ مسئولی مرتکب اشتباهی که قابل عرض باشد نشده. در ممالک کفار، جایگاههای سیاسی و حتی مذهبی دارای احترام و تقدس هستند، نه افراد. به این خاطر به محض اینکه اتهامی متوجه مسئولی بشود، با این توجیه که خدشه ای به ان جایگاه (مثلآ نمایندگی مجلس و یا وزارت) وارد نشود، استعفا کرده و بعد به عنوان شخصیت حقیقی با او برخورد میشود
ولی وووووووووووووووووووووووووولی
در ایران شخصیتها در هر مقامی خود را بسیار بالاتر از جایگاه حقوقی خود می بینند
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen