01.07.2009

حافظه تاریخی مردم ایران و جوگیر شدن سیاستمداران

اتفاقات اخیر را میشود از زوایای مختلف دید و تفسیر کرد، ولی اصلاح طلبان! نباید جوگیر شده و خود را در مرکز این اتفاقات ببینند
به نظرم ضربه ای که اصلاح طلبان!در طول ریاست جمهوری خاتمی (به اضافه تائید انتخاباتی که برنده اش! احمدی نژاد بود) به مردم زدند را، میشود با ضربه ای که مردم در اوائل دهه 60 خوردند مساوی دانست، چه در پی هر دو دوره چیزی که عاید مردم شد سختگیری، جو پلیسی سانسور و...... بود
.
و این نبود مگر بخاطر تصور اشتباه محبوبیت ، که اصلاح طلبان دچار ان شده بودند. نمیدانم ایا به طور مثال اقای خاتمی در ان روزها و اقایان موسوی و کروبی در این روزها، نیز دچار این اشتباه شده اند و یا حداقل اینان میدانند یا به موقع متوجه شدند که حب علی نبود که باعث حمایت میلیونی از اینان شد، بلکه بغض معاویه. و چرا باید جز این باشد. چه کسی در یاد دارد که این اقایان حتی یک مورد در ان سالهای بی قانونی
به دفاع از مردم اقدام کرده باشند. از مردم عادی که بگذریم، تمام کسانی که در طول این 30 سال از حق انتخاب شدن به لطائف الحیل محروم شده اند به مانند اخوندهای حاکم شیفتگان خدمت! بوده اند و از نظر اکثریت مردم هر دو گروه تشنگان قدرت. و حالا که اقایان را از این حق! محروم کرده اند دست کمک به سوی مردمی دراز میکنند که ملکه ذهنشان شده که اخوند جماعت فقط دست بگیر دارد، حالا چه با عمامه و چه بدون ان. در سالهای پس از فوت خمینی عده زیادی از اقایان روحانیون (نیونی ها) از سوی روحانیت(نیتی ها) با بی مهری روبرو شده و دستشان از قدرت کوتاه شد و طی یک پروسه مخفی و ناگهانی تبدیل به افرادی ازادیخواه و دموکرات ماب شدند، اما چیزی که از سوی این افراد به عمد و یا سهوآ نادیده گرفته شد، این بود که مردم انها را فراموش نکرده اند و میدانند که در همه این سالها تنها کسی که که به دفاع از مردم عادی ایران برخاست ایت الله منتظری بود،،
و دیگران تنها زمانی لب به اعتراض گشودند که منافع خود و دوستانشان به خطر افتاده بود. اصلاح طلبان میتوانستند با استفاده منطقی از ازادی نسبی بدست امده پس از دوم خرداد، به ماندگار شدن این ازادیها کمک کنند. فکر میکنم عکس العملهای تندروها! کاملآ طبیعی بود و در هیچ جای دنیا شما نمیتوانید به شخصی و یا گروهی بگوئید لطفآ از قدرت کناره گیری کن تا من تو را به جرم اعمالی که با هم مرتکب شده ایم محاکمه کنم. روزنامه های رنگا رنگ میتوانستند چشم و گوش مردم باشند و با برخورد منطقی و گام به گام جوی را به وجود بیاورند که از ترس انها کسی را یارای ظلم به مردم نباشد. ولی انها که خود اکثرآ
بتازگی دستشان از قدرت کوتاه شده بود شروع کردند با استفاده از اسراری که دانستن ان تا دیروز جزئی از شغلشان بود طرف دیگر را تحت فشار قرار دادن و انها را به عکس العمل واداشتن. (خاطرم هست که در ان سالها مشکلی با نیروی انتظامی برایم پیش امده بود. به هر جا که بلد بودم شکایت بردم و لی سنبه طرف پرزور بود و فایده ای نداشت. یکی از جاهایی که به امید احقاق حق به ان متوسل شدم روزنامه سلام بود، انها درددل مرا شنیدند و اظهار همدردی نیز کردند ولی انرا در روزنامه شان انعکاس ندادند. مدتها از این جریان گذشت و عدم احقاق حق در من به عقده و بیماری تبدیل شده بود. روزی که سلام با افشائ نامه سعید امامی در خطر تعطیلی قرار داشت، خانمی از دفتر سلام زنگ زد و گفت
شما مشکل با نیروی انتظامی داشته اید؟ وقتی من تائید کردم، گفت اقای موسوی خوئینیها اماده شنیدن شکایت شما هستند
و منهم تمام عصبانیتی را که در وجودم جمع شده بود سر انها تخلیه کردم. قصدم خصوصی کردن قضیه نبود، در مثل که مناقشه نیست.). اقایانی که امروز انتظار کمک از اقای هاشمی دارند نباید فراموش کنند که شروع کننده توهین به ایشان و دیگر بزرگان کشور چه کسانی بودند. اتفاقآ اقای هاشمی از معدود سیاستمداران ایرانی میباشد که چه دیروز و چه امروز این مطلب را سرلوحه اقداماتش قرار میدهد: "ما همه مسافران یک کشتی هستیم".
انچه در میان اکثریت سیاستمداران دنیا غیر قابل معامله میباشد، منافع ملی میباشد و در ایران مصلحت نظام، و حتی این امر نیز از سوی گروهها رعایت نمیشود. به طور مثال اقای احمدی نژاد تمام 26 سال حکومت جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرد و از جمله در مناظره با اقای موسوی میگوید که در دهه 60 کراوات مردم بریده شد و اقای موسوی حیا بخرج داده و نگفت که با وجود تمام مشکلاتی که با وجود موازی پلیس، کمیته ، بسیج، و سپاه گریبانگیر اجتماع شده بود کسانی که در خیابانها به مردم با زنجیر و تیغ موکت بری و..... حمله میکردند همانها هستند که امروز به لباس شخصیها معروف شده اند و اقای احمدی نژاد از اعضای اصلی انها بود. ولی او امروز همان اشتباهی را مرتکب میشود که دیروز اصلاح طلبان مرتکب شدند. او نیز، 4 سال پیش و هم در این انتخابات به نقش اپوزیسیون ظاهر شد و تمام سابقه جمهوری اسلامی را زیر سوال برد و هیچکس پیدا نشد که لااقل به عنوان مصلحت نظام از نقش پررنگ خمینی در سالهای اول و رهبری فعلی در سالهای بعد دفاع کند و حرفهایی زده شد که افراد زیادی بخاطر همین انتقادها، مشکلات زیادی گریبانگیرشان شده بود. اگر اصلاح طلبان را ازاد میگذاشتند، کسانی در بین انها بودند که برای مطرح کردن خویش حاضر بودند حتی خمینی را نیز از گور بدر اورده و به محاکمه بکشند و شنیدم که به امام حسین نیز خشونت طلب گفته اند و امروز نیز احمدی نژادیها در همان مسیر دم از گردن زدن روحانیان توسط امام زمان میکنند و همه جیز را و همه جیز را به زیر سوال میبرند و انچه از دید هر دو گروه پنهان مانده و میماند، ان است که مردم انجورها هم که معروف است حاقظه شان ضعیف نیست و این دو گروه چنان همه اعمال و افعال این حکومت را به زیر سوال بردند که دیگر هیچکس در ایران قدرت دفاع از گذشته این جمهوری را نخواهد داشت. و این بزرگترین پیروزی مردم ایران در طول 30 سال گذشته بود. نیروهای نظامی را هم نمیشود که تا ابد در خیابانها نگاه داشت.

Keine Kommentare: